روز اول مدرسه
سلام دختر نازم امروز صبح اماده شدیم قبل رفتن بابا هادی هم بیدار شد از زیر قران تو رو رد کردیم اسفندی برات دود کردم که یه وقت چشم نخوری ساعت هشت ونیم رفتیم مدرسه یه نمایش کوچیک براتون اجرا کردن چون محرم بود خیلی جشن براتون نگرفتن کلاس بندی شدی وافتادی تو کلاس خانم مختاری .
یه هدیه بهت دادن که عکسشو برات میزارم به همراه کتابهای مدرسه.
من و بابا هم برات یه هدیه گرفتیم دفتر نقاشی و خط داربا عکس خودت که خیلی ذوق کرده بودی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی