هانیه دختر نازمامان و بابا

کوچولوی مامان با رفلاکسش

1397/4/14 17:46
نویسنده : مامان راضیه
175 بازدید
اشتراک گذاری

سلام هانیه جانم دیگه ما شده بودیم یه خانواده سه نفره روزها میخوابیدی و شبها بیدار بودی و اصلا روی زمین نمیخوابیدی باید یا بغلت میکردیم یا توی گهواره تکونت میدادیم با این مدل خوابیدنت دیگه من و بابا عادت کرده بودیم تا اینکه یه روز که داشتم بهت شیر میدادم راستی گفتم شیر تو شیرمنو نخوردی فقط یه ماه اول بعدش شیر خشک میخوردی داشتم میگفتم بعد خوردن شیرت یهو همه رو بالا اوردی اولش خیلی ترسیدم به بابا هادی زنگ زدم گفت نگران نباش شب زود میام خونه لباسهاتو عوض کردم باهم بودیم تا بابا اومد که بابا گفت یکی از بچهای دوستش این مدلی بوده بردیمت دکتر کلی دارو بهت داد با یه مدل دیگه شیر خشک خیلی بهتر شدی ولی خیلی زیاد شیر نمیخوردی یکم زیاد میخوردی اذیت میشدی و حالت بهم میخورد تا اینکه چن ماه گذشت و بزرگ شدی و رفتی تو چهارماه زندگیت💕💕💕

پسندها (4)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)